با سلام به وبلاگ معلم كلاس ششم خوش آمديد؛ لطفاً با نظرات خود ما را ياري نمائيد؛ اميدوارم لذت ببريد و براي بهتر شدن وبلاگ نظر بدهيد؛ مطالعات تاريخي دفاع مقدس با رويكرد آينده پژوهشي
زیارت عاشورا

 

 

 

 

 

چكيده

 

 

 

 

خبرگزاري پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس: پديده جنگ به مثابه يك پديده تاريخي، عاملي است اثر گذار هم در بُعد تغيير و تحولات اجتماعي و هم در بُعد تعيين برنامه‌ها و مأموريت‌هايي كه چشم‌انداز آتي جامعه را تبيين مي‌كنند. تاريخ جنگ، موضوعي است زنده و در حال تحول و لذا لازم است به صورت مستمر مورد تأمل قرار بگيرد تا از اين طريق از نعمت عبرت‌آموزي آن بهره‌مند گرديم؛ و همين ويژگي است كه ابعاد تازه‌اي از تاريخ جنگ را در گذر زمان آشكار مي‌سازد و چند بُعدي شدن آن را علي‌رغم گذر زمان در پي داشته است.

 

 

 

 

 

امروزه طيف متنوعي از تحليل‌هاي مادي، علمي، سياسي، اقتصادي و ... از تاريخ جنگ صورت گرفته كه بيانگر ظرفيت بالاي اين مقطع حساس تاريخي است. اين گستردگي گرچه نويد بخش فعاليت‌هاي نوين علمي است لكن ضرورت تبيين خطوط كلي و چهارچوب‌هاي تحقيقاتي پيرامون مطالعات تاريخي دفاع مقدس را نيز بيان مي‌كند و از آنجا كه اين واقعه نسبت به ديگر وقايع مشابه آن از ماهيتي خاص و ممتاز برخوردار است، قطعاً بيان ملاحظات و ترسيم نقشه راه براي مطالعات آن ظرافت دو چنداني را طلب مي‌نمايد.

 

 

 

 

 

تبيين چهارچوب‌هاي مطالعات تاريخي، ملاحظاتي پيرامون پژوهش‌هاي نظام‌مند و ورود به مباحث كاربردي در حوزه تاريخ دفاع مقدس همراه با بيان مُدل تحليلي مطالعات تاريخي در اين حوزه با رويكرد آينده محور، ساختار كلي اين مقاله را تشكيل مي‌دهد.

 

 

 

 

 

مقدمه

 

 

 

 

 

هدف اين مقاله آن است كه با بيان برخي از ملاحظات تاريخي هر پژوهشي، به نوعي خلاء و ضرورت انجام پژوهش‌هاي بنيادين و روش‌مند با رويكرد آينده‌محور و كاربردي در زمينه تاريخ دفاع مقدس را گوش‌زد كند. به اعتقاد مؤلفين، تحليلي كه امروزه از مسأله جنگ و بالأخص جنگ تحميلي عراق عليه ايران ارائه مي‌گردد، ناشي از نوع روايت و نگاهي است كه توسط راويان اين حماسه - كه همان محققين و نويسندگان كتب تاريخي دفاع مقدس هستند - در سطح جامعه بسط و گسترش يافته است و بديهي است تا هنگامي كه بحث درباره موضوع مهمي چون جنگ تحميلي، فاقد چهارچوب نظري، مدل تحليلي و روش تحقيق مناسب باشد و صاحب‌نظران اين حوزه در جزيره‌هايي پراكنده و دور از هم به سر برند، تحريف، مبالغه‌گويي و يا فراموشي در يكي از بزرگترين حوادث تاريخي دوران انقلاب اسلامي محتمل خواهد بود.

 

 

 

 

 

آن چه روشن است اين كه ثبت و ضبط دقيق تاريخ نيازمند اتخاذ روش مناسب در نگرش و نگارش است كه به نظر مي‌رسد هنوز پشتوانه‌هاي نظري و تئوري‌هاي بنيادين اين ضرورت در حوزه تاريخ‌نگاري جنگ، تبيين و ترسيم نشده است، چه اين كه يافته‌هاي اين عرصه بيشتر ناظر بر كليات مسئله‌ي تاريخ و تاريخ‌نگاري بوده و كمتر به صورت تخصصي به مقوله‌ي تاريخ‌نگاري جنگ آن هم از نوع تحليل‌هاي كاربردي براي تبديل به اصول، مباني و دكترين‌هاي دفاعي بوده است.

 

 

 

 

 

در حوزه مطالعات علوم اجتماعي و علوم انساني روش‌هاي متعددي براي انجام پژوهش وجود دارد كه بهره‌گيري از هر كدام از آن‌ها مي‌تواند نتايج متفاوتي را در پي داشته باشد. انتخاب هر روش نيز معمولاً به موضوع تحقيق، زمينه‌ها و يافته‌هاي ذهني پژوهش‌گر بستگي دارد. در روش پژوهش است كه معلوم مي‌شود طرح كلان پژوهش‌گر چگونه است، نحوه استنباط و استنتاج فرضيه‌ها متكي به چه روشي است، نحوه جمع‌آوري، طبقه‌بندي، گونه‌شناسي، سنجش و پردازش داده‌ها به چه صورت است و در نهايت اينكه پژوهش‌گر رويكرد گذشته محور دارد و به دنبال تحليل آن چه بوده است يا فراتر از آن را در نظر دارد.

 

 

 

 

 

آن چه مهم است اين كه در پژوهش‌هاي حوزه دفاع مقدس به دليل سطوح و زمينه‌هاي گوناگون آن مي‌بايست از هر دو رويكرد گذشته‌محور و آينده‌محور استفاده شود و به نظر مي‌رسد اتخاذ تنها يك رويكرد در اين حوزه‌ نمي‌تواند پاسخگوي كلية نيازهاي جامعه باشد.

 

 

 

 

 

مروري بر آن چه پس از جنگ در دو دهه اخير در حوزه تاريخ‌نگاري آن صورت گرفته، حكايت از نبود جامع‌نگري در نگرش و عدم ارائه تحليل‌هاي چند بُعدي و عميق در نگارش تاريخ جنگ دارد بدان حد كه اين مهم در كلام رهبري(مدظله) كه فرمودند: «ما تاريخ جامع دفاع مقدس نداريم، خوب است كه فكري براي آن بشود» (مقام معظم رهبري، در ديدار با نويسندگان و هنرمندان دفاع مقدس، 28/6/1380) و هم در كلام رئيس بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس نمايان است كه در گفتگويي در اين زمينه گفتند: «وقتي ما مي‌گوييم تاريخ جامع، نشان مي‌دهد بخشي از تاريخ ناديده گرفته شده كه بايد آن را احياء كنيم. ما تاريخ جامع را يك پروژه ملي تلقي مي‌كنيم، يعني يك امر بسيار بزرگي است كه بايد در سطح مركزيت كشور به انجام برسد.» (گفتگو با سردار باقرزاده، فصلنامه نگين، 1384، ص 152)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تبيين وضعيت موجود

 

 

 

 

 

در بررسي پديده‌هاي تاريخي بايد جستجوگر همه علت‌هاي پنهان و آشكار را بررسي كند و اكتفا نمودن به يك علت، عمل ارزيابي و تحقيق را به سوي لغزش و خطا مي‌كشاند و در حقيقت تاريخ يك واقعه از جمله يك جنگ، به اين دليل نوشته مي‌شود كه شناخت تاريخي مخاطب خود را درباره آن واقعه نظم و سامان دهد تا از اين رهگذر به آگاهي تاريخي او بپيوندد و روح پيدا كند. (جمشيدي، 1384، ص20)

 

 

 

 

 

البته عده‌اي معتقدند امروزه به دليل عدم انتشار كامل اسناد و مدارك پيرامون جنگ تحميلي، هنوز زمان نگارش تاريخ جنگ فرا نرسيده است. به عنوان مثال اين عده معتقدند اكنون دو پرسش از پرسش‌هاي اساسي جنگ باقي است كه هنوز اسناد آن كامل نشده كه عبارتند از دلايل ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر و علل پذيرش قطع‌نامه و پايان جنگ. بررسي آثار نوشته شده درباره‌ي اين پرسش‌ها نشان مي‌دهد كه محققين با تكيه بر نظريه‌پردازي و تحليل‌هاي خود به رويارويي با اين مسائل پرداخته‌اند. (ر.ك: بهبودي،1380)

 

 

 

 

 

نگاهي كه امروزه به پديده دفاع مقدس وجود دارد آن را همچون ديگر پديده‌هاي تاريخي دانسته كه به نظر مي‌رسد از رهگذر مطالعه برخي مقاطع و جوانب سياسي و اقتصادي آن و ارائه برخي اسناد و مدارك، مي‌توان به نتايجي در آن حوزه دست يافت. اين نگاه هر چند در رابطه با برخي وقايع تاريخي قابل قبول است، لكن همان‌طور كه گفته شد برخي سؤالات و ابهامات پيرامون پديده تاريخي جنگ تحميلي ما را بر آن مي‌دارد تا با نگاهي عميق‌تر نسبت به اين واقعه و نوع روش‌هاي مطالعه آن مواجه شده و نسبت به تحقيقات انجام شده و كتب تاريخي نوشته شده در اين حوزه با نگاهي موشكافانه و انتقادي روبرو شويم.

 

 

 

 

 

به عبارت ديگر برخي محققين به دنبال اين هستند كه با نگاه به وقايع گذشته و تطبيق و بررسي صحت اسناد و مدارك موجود، ابهامات آن واقعه را برطرف نموده و در واقع گذشته را تبيين نمايند. اين نگاه به گذشته هر چند با روش‌هاي نوين علمي صورت مي‌گيرد، لكن رويكرد آن گذشته محور است و طبيعي است كه چنين نگاهي تك بُعدي بوده و اهداف غايي مطالعات و پژوهش‌هاي تاريخي را در بر نمي‌گيرد. مُدلي كه مي‌توان براي چنين مطالعاتي درنظر گرفت چنين است:

 

 

 

 

 

چنين رويكردي در حوزه مطالعات پژوهشي دفاع مقدس از چند لحاظ مورد اشكال است كه در اين مقاله سعي مي‌شود اين مدل را نقد و اصلاح كرده و نهايتاً مُدل مطلوب و منطقي را پيشنهاد كنيم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چيستي مطالعات تاريخي دفاع مقدس

 

 

 

 

 

در بسياري مواقع هنگامي كه مي‌گوييم تاريخ 1 اغلب بيان سرگذشت پيشينيان يا شرح حال وقايع را از اين كلمه برداشت مي‌كنند و تصوري كه به وجود مي‌آيد اين است كه مي‌خواهيم به سرگذشت يك فرد يا يك واقعه بپردازيم مانند اينكه فلان شخص در چه تاريخي متولد شده، دوران زندگي‌اش را چگونه سپري كرده و در چه زماني هم فوت كرده است. اين نوع نگاه به موضوعات، يك نگاه شرح‌حالي و سرگذشت‌نامه‌اي2  است كه اغلب آن را با مطالعات تاريخي 3  اشتباه مي‌گيرند و موجب غلبه اين رويكرد در بحث‌هاي تاريخي شده است.

 

 

 

 

 

اكثر كتب تاريخي كه در زمينه دفاع مقدس نوشته شده است به وقايع تاريخي همچون يك شخص نگاه كرده و بيشتر شرح حال آن واقعه از شروع تا پايان را ذكر كرده‌اند بدون اين كه به درستي ماهيت آن واقعه را تشخيص دهند. به نظر مي‌رسد علت اين مشكل، تصور اشتباه درباره مفهوم تاريخ است و هنگامي كه راجع به تاريخ صحبت مي‌كنيم در بسياري از موارد اصلاً با ماهيت مفهومي تاريخ آشنا نيستيم و نمي‌دانيم تاريخ چيست و چه نوع علمي است و لذا فكر مي‌كنيم هر كس به اسناد و مدارك دسترسي داشته باشد و يا از نزديك شاهد حادثه‌اي باشد، مي‌تواند تاريخ آن واقعه را نوشته و تحليل كند.

 

 

 

 

 

همچنين تاريخ دفاع مقدس يك بحث ميان رشته‌اي است، به اين معني كه صرف آشنا بودن با دفاع مقدس يا متخصص تاريخ بودن براي ورود به اين حوزه كفايت نمي‌كند و در واقع روش تحقيق در آن، يك روش تطبيقي بوده و دانش و آشنايي با هر دو علم لازم است تا بتوان در زمينه تاريخ دفاع مقدس اظهار نظر نمود.

 

 

 

 

 

بنابراين در ابتدا لازم است تعريفي جامع و كلي از تاريخ ارائه كرده و سپس به اين مطلب بپردازيم كه نوع نگرش تاريخي به دفاع مقدس مستلزم توجه به چه مواردي است.

 

 

 

 

 

الف) مفهوم تاريخ

 

 

 

 

 

عده‌اي از تاريخ‌نگاران معتقدند پديده‌هاي تاريخي در ظرف زمان و مكان خاصي ظاهر شده و پس از مدتي اثرات خود را از دست مي‌دهند، لكن حقيقت آن است كه پديده‌هاي تاريخي همچون نقاط اتصال يك خط مي‌باشند كه نه تنها مستقل و مجزا نبوده، بلكه تنها با نگاه به كليّت منسجم آن‌ها مي‌توان به درك درستي از پديده‌هاي تاريخي دست يافت. (ر.ك؛ ابن خلدون،1  1375، ص 38)

 

 

 

 

 

شهيد مطهري در كتاب فلسفه تاريخ خود مي‌گويد: «جامعه و تاريخ دو روي يك سكه هستند، به اين معنا كه امروز همان تاريخ فرداست و گذشت زمان پديده‌هاي جامعه را به تاريخ تبديل مي‌كند، هر چند برخي پديده‌ها در دوره‌هاي زماني خاصي شكل مي‌گيرند. مثلاً يك پديده، يك قرن طول مي‌كشد تا به يك پديده تاريخي تبديل شود وليكن معيار كلي اين است كه اگر زماني از يك واقعه تاريخي بگذرد، آن پديده اجتماعي تبديل به تاريخ مي‌شود». (مطهري، 1380، ص43)

 

 

 

 

 

هردوت پدر تاريخ و پديد آورنده اولين كتاب [تاريخ] در آغاز اثر خود تصريح مي‌كند كه قصد او از نگارش تاريخ، ثبت و ضبط كارهاي برجسته قوم و تبار خويش و همچنين مردمان و جلوگيري از خطر فراموشي خاطرات روزگاران است. اين سنت، در واقع يك سنت همه جايي و هميشگي است لذا حتي در كشوري مانند عربستان نيز كه عده باسوادان آن بسيار محدود بوده است باز هم شاهد نگارش و ثبت و ضبط حوادث بزرگ آن قوم هستيم و ايام العرب عنوان شفاهياتي است كه عرب دوره جاهلي مفاخرات و تعصبات قومي و قبيله‌اي خود را بدين وسيله به نسل‌هاي بعد انتقال مي‌داد. (كمري، 1384، ص 40)

 

 

 

 

 

پس از ظهور اسلام نيز اين سنت ادامه پيدا كرده و كتبي با عنوان مغازي و فتوح براي حفظ و ثبت سلسله غزوات و جنگ‌هاي پيامبر(ص) و مسلمانان در بلاد اسلامي نوشته شد كه اولين گونه‌ها و شگردهاي تاريخ‌نگاري جنگ را در تاريخ اسلام به منصه‌ي ظهور آورد. (قائدان، 1384، صص72-70)

 

 

 

 

 

تدوين تاريخ جنگ ايران و عراق نيز به اين دليل اهميت دارد كه هر واقعه‌اي پس از گذشت زمان به فراموشي سپرده مي‌شود كه البته اين مسئله اساساً به تفاوت نسل‌ها و درگير شدن انسان با مسايل، مشكلات و موقعيت‌هاي جديد مربوط مي‌شود. براي مواجهه با اين موضوع انسان‌ها تلاش مي‌كنند با استفاده از ابزارها و شيوه‌هاي مختلف آن وقايع را زنده نگه ‌دارند و يا دست ‌كم براي افرادي كه تمايل به آشنايي با آن موضوع دارند، اين فرصت را فراهم آورند. يكي از اين شيوه‌ها، تدوين تاريخ وقوع حوادث است وليكن نكته اساسي در اين اقدام، درك درست مفهوم پديده‌هاي تاريخي و تاريخ است.

 

 

 

 

 

تاريخ در حقيقت مجموعه‌اي از وقايع، حوادث و جريان‌هاي سياسي - اجتماعي مي‌باشد كه ميان آن‌ها ارتباط وجود داشته و هر كدام بر ديگري تأثيرگذار مي‌باشند. به اين ترتيب اگر بخواهيم يك تعريف جامع و كلي از تاريخ ارائه دهيم بايد گفت: «تاريخ، مطالعه نظام‌مندِ جريان‌ها، وقايع و روابط فيما بين آنها»1  است. (ر.ك: پاكتچي، 1386، ص 58)

 

 

 

 

 

هنگامي كه يك جريان تاريخي يا حركت در حال وقوع است امكان دارد ناگهان يك اتفاق يا واقعه ديگر روي داده و در يك نقطه اين جريان را قطع كرده و جريان ديگري را در كنار آن شروع ‌كند. اين جريان يا حركت نيز با يك اتفاق ديگر در نقطه‌اي منقطع ‌شده و مجدداً جريان ديگري شروع به حركت مي‌كند و همين‌گونه جريانات و وقايع در حال روي دادن و تحت تأثير قرار دادن يكديگر مي‌باشند.

 

 

 

 

 

به عنوان مثال جريان حكومت بني‌صدر از يك نقطه‌اي شروع شده، ادامه پيدا مي‌كند و در يك نقطه‌اي با حكم امام خميني (ره) قطع مي‌شود و سپس يك جريان ديگر در ايران آغاز شده كه آن نيز در نقطه‌اي قطع مي‌شود و اين نظام جريان‌ها و واقعه‌ها همچنان ادامه پيدا مي‌كند.

 

 

 

 

 

به عبارت ديگر تاريخ مجموعه‌اي از پاره خط‌هاي به هم متصل است كه هر كدام از اين پاره خط‌ها يك نقطه آغاز و يك نقطه پايان دارند. نقطه‌‌هايي كه محل اتصال هستند را واقعه 2 و خطوطي كه طي آن يك جريان را تشكيل مي‌دهند حركت 3  مي‌ناميم و در واقع تاريخ، تركيبي است از تعداد زيادي جريان‌ها و واقعه‌ها. (همان، 1386، ص60)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ب) ملاحظات پژوهش‌هاي تاريخي در حوزه دفاع مقدس

 

 

 

 

 

در اين قسمت در پي اين هستيم كه با بيان برخي ملاحظاتي كه لازم است يك مورخ در مطالعات و تحقيقات خود در نظر بگيرد به اين مطلب بپردازيم كه در رابطه با پديده دفاع مقدس به دليل ويژگي‌هاي خاص آن لازم است دقّت بيشتري لحاظ شده و علاوه بر تأمل نسبت به كوچك‌ترين حوادث، كليّت برخي جريان‌هاي تاريخي آن را فراموش نكنيم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1. توجه به خطوط موازي وقايع تاريخي

 

 

 

 

 

همان‌طور كه گذشت تاريخ مجموعه‌اي از پاره خط‌هاي به هم متصل است وليكن نبايد اين‌گونه تصور كرد كه تاريخ را مي‌شود به صورت تك‌خطي دنبال نمود چرا كه ممكن است به موازات يك خط، خطوط ديگر هم وجود داشته باشند. به عنوان مثال در كنار جريان دولت بني صدر، هم زمان جريان روند اشغال مناطق مرزي نيز وجود داشته و بخش‌هايي از ايران در دست دولت عراق بوده است. همچنين در همين زمان يك خط موازي ديگري با نام مجاهدين خلق به وجود مي‌آيد كه از دولت مركزي فرمان نمي‌برد و به تدريج به عنوان يك گروه اپوزيسيون و مخالف نظام مطرح مي‌شود. (جلالي فراهاني، 1377، ص 43)

 

 

 

 

 

همچنين بسياري از جريان‌هاي تاريخي به صورت جريان‌هاي موازي عمل مي‌كنند و در مواقعي يك خط، در يك نقطه قطع شده و به خط ديگري وصل مي‌شود كه ممكن است نقاط انقطاع اين خطوط واقعه‌هاي مشترك يا متفاوت باشد. به عنوان مثالي ديگر جريان سازماندهي نيروهاي مردمي در جنگ و جريان آزادسازي مناطق اشغالي هر دو در پي حوادث مشتركي به يكديگر وصل مي‌شوند وليكن جريان محاصره اقتصادي - سياسي ايران همچنان ادامه پيدا كرده و همان مسير خود را طي مي‌كند.

 

 

 

 

 

در عين حال گاهي اوقات واقعه‌ها آن قدر سنگين و مهم هستند كه مي‌توانند چندين جريان را با هم قطع كنند. مانند واقعه 7 تير و يا شهادت بسياري از مسئولين نظام كه بسياري از جريان‌هاي داخلي را تحت تأثير قرار مي‌دهد. بنابراين واقعه‌ها و جريان‌هاي تاريخي تركيب پيچيده‌اي دارند و يك مورخ پس از مطالعه شرح حوادث مختلف بايد به اين مطلب برسد كه چه جريان‌ها و واقعه‌هاي موازي در كنار آن حادثه وجود داشته و چه تركيبي فيما بين آن‌ها وجود دارد. عدم درك اثرگذاري جريان‌ها و حوادث موازي ممكن است مورخ را گمراه كرده و منجر به قضاوت‌هاي نادرست شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2. توجه به علل پنهان وقايع

 

 

 

 

 

نكته‌ ديگري كه در رابطه با مطالعات تاريخي حوزه دفاع مقدس اهميت دارد اين است كه مورخين همانند فلاسفه داراي يك نوع تربيت ذهني هستند. فلاسفه با يك استدلال بعضي از امور را مي‌پذيرند وليكن در مقابل اموري كه با يكديگر ناسازگاري دارند، مقاومت نشان داده و نمي‌توانند دو امر ناسازگار را به راحتي بپذيرند. در مورد مورخين نيز همين‌گونه است. ايشان نيز معمولاً يك عادات و خلقياتي دارند كه مبناي عمل آن‌ها را تشكيل مي‌دهد و موجب مي‌شود كه بعضي از مطالب را به راحتي قبول نكنند. از جمله اين مبناها اين است كه يك مورخ نمي‌تواند قبول كند اتفاقي در تاريخ به صورت تصادفي روي داده باشد در حالي كه بسياري از مردم فكر مي‌كنند اغلب اتفاقات، تصادفي هستند. (قائدان، 1384، ص73)

 

 

 

 

 

به عنوان مثال اين كه ناگهان فردي به نام صدام حكومت حزب بعث عراق را به عهده مي‌گيرد و به ايران حمله مي‌كند، ذهن مردم به راحتي مي پذيرد كه چنين اتفاقي مي‌تواند تصادفي باشد در حالي كه يك مورخ نمي‌تواند به راحتي از كنار اين مسئله رد شود. چرا هيچ كس سؤال نمي‌كند كه چه شد حسن البكر استعفا داده و كنار گذاشته مي‌شود و صدام جايگزين او مي‌گردد و چرا روابط بين عراق كه متعلق به بلوك شرق مي‌باشد، با امريكا رو به بهبودي مي‌رود و قبل از جنگ تحميلي در مرز اردن بين صدام و برژينسكي ديداري صورت مي‌گيرد.

 

 

 

 

 

برژينسكي، مشاور امنيت ملي سابق امريكا براي اطلاع از وضعيت عراق براي شروع جنگ، سفرهاي مكرري به بغداد مي‌نمايد، به طوري كه نشريه «وال استريت ژورنال» در هشتم فوريه 1980 يكي از اين سفرهاي محرمانه را فاش مي‌سازد و همچنين «تايمز لندن» در 17 ژوئن1980 به ملاقات وي با صدام حسين اشاره كرده و مي‌گويد: «نامبرده بعد از سفر محرمانه به بغداد در يك مصاحبه تلويزيوني گفت: ما تضاد قابل ملاحظه‌اي بين امريكا و عراق نمي‌بينيم و معتقديم كه عراق تصميم به استقلال دارد و در آرزوي امنيت خليج فارس است و تصور نمي‌كنيم كه روابط امريكا و عراق سست گردد. (محمدي، 1373، ص9-10)

 

 

 

 

 

يك مورخ نمي‌تواند باور كند اين حوادث اتفاقي بوده است و به نظر مي‌رسد قاعده‌اي بر اين وقايع حكم فرماست كه وظيفه مورخ كشف اين قاعده‌ها است.

 

 

 

 

 

يك مورخ بايد به دنبال اين باشد كه اين اتفاقات و حوادث چرا رخ داده و چرايي حوادث را مشخص كند لذا يك تاريخ واقعي، يك تاريخ تحليلي است كه براي چرايي‌ها پاسخ دارد و يك مورخ بايد آن قدر اين وقايع و جريان‌ها را مورد بررسي قرار دهد تا به جواب سؤالاتش برسد. (پاكتچي، 1385، ص 65)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3. توجه به روابط بين سيستم هاي تاريخي

 

 

 

 

 

نكته مهم ديگر كه در مطالعه تاريخ و بحث از جريان‌ها و وقايع اهميت زيادي دارد، رابطه بين سيستم‌هاي تاريخي است. همان‌طور كه گفته شد تاريخ يك «مطالعه نظام‌مند»1  است لذا با يك نظام مواجه هستيم كه بخش‌هاي متفاوتي دارد. دفاع مقدس نيز يك پديده تاريخي و داراي يك سيستم با مجموعه‌اي از جريان‌ها و وقايع است كه هر كدام در درون خودشان‌ كنش‌ها و واكنش‌هاي متفاوتي دارند و در نهايت مسير مشخصي را طي مي‌كنند. زماني كه در تاريخ تحليلي دفاع مقدس به دنبال علت‌ها مي‌گرديم، در مواردي مي‌توانيم آن علت‌ها را درون سيستم پيدا كرده ولي گاهي اوقات همه علت‌ها، در درون سيستم مورد مطالعه وجود نداشته و اينجاست كه مجبور مي‌شويم از درون سيستم دفاع مقدس خارج شده و به سيستم‌هاي بزرگتر نيز نگاهي داشته باشيم.

 

 

 

 

 

به عنوان مثال زماني كه نظام سازماندهي سپاه پاسداران را مطالعه مي‌كنيم در برخي موارد با سؤالاتي مواجه مي‌شويم كه پاسخي براي آن نمي‌يابيم وليكن درون ‌سيستم بزرگ‌تر كه نظام حكومتي مي‌باشد، مي‌توانيم پاسخ مناسبي براي آن‌ها پيدا كنيم مانند اين كه دليل شكل‌گيري اين سازمان چه بوده و چه انگيزه‌هايي موجب حضور پاسداران در جبهه‌هاي جنگ گرديد. يافتن پاسخ اين سؤال‌ها زماني مشكل مي‌شود كه پس از جستجو به اين نتيجه مي‌رسيم هيچ فرمان يا دستور حكومتي از سوي رهبر جمهوري اسلامي ايران براي تشكيل اين سازمان وجود نداشته و در اساسنامه اوليه شوراي فرماندهان سپاه، مأموريت اصلي اين سازمان دفاع از آرمان‌هاي انقلاب ذكر شده است نه دفاع از امنيت مرزهاي كشور.

 

 

 

 

 

نظام سازماندهي سپاه پاسداران در واقع بخشي از يك نظام بزرگ‌تر به نام قواي مسلح نظام جمهوري اسلامي ايران است و در بررسي علل شكل‌گيري اين سازمان، آشنايي با اهداف و زمينه‌هاي وقوع انقلاب اسلامي ضرورت دارد و لذا يك مورخ در مواردي بايد از سيستم مورد مطالعه خود خارج شده و پاسخ سؤال‌هاي خود را در بيرون سيستم جستجو كند.

 

 

 

 

 

همچنين در بررسي علل وقوع جنگ تحميلي و حمله رژيم بعث عراق به خاك ايران لازم است حوزه مطالعاتي را گسترده كرده و  به بررسي سياست‌‌خارجي انقلاب‌اسلامي و شرايط سياسي اجتماعي ايران در ابتداي انقلاب و همچنين سياست‌هاي خارجي كشور عراق و دو ابرقدرت شرق و غرب در دهه‌هاي 50 و 60 ه.ش بپردازيم و در آن حوزه به دنبال پاسخ باشيم.

 

 

 

 

 

بنابراين يكي از مسائل مهم در مطالعات تاريخي، رابطه فيمابين سيستم‌ها و زير سيستم‌هاست و لذا كسي كه به عنوان تحليل‌گر تاريخ قصد دارد در زمينه‌ي تاريخ دفاع مقدس تحقيق و پژوهش كند، لازم است در كنار بررسي تمام وقايع و جريان‌هاي درون سيستم دفاع مقدس، به سيستم‌هاي بزرگ‌تر نيز مراجعه كند. اين موارد جزو الفباي تاريخ است و يك مورخ با اين طرز تفكر بزرگ مي‌شود و لذا ديگر نمي‌تواند به سادگي از كنار خيلي مسائل رد شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4. توجه به ابعاد داخلي و خارجي وقايع

 

 

 

 

 

توجه به يك نكته ديگر نيز ضروري است و آن اين كه به هنگام بررسي مسائل تاريخي بايد در نظر داشته باشيم كه ممكن است يك واقعه هم‌زمان در سيستم‌هاي موازي ديگر نيز تأثيرگذار باشد مانند وقوع جنگ تحميلي كه واقعه‌اي بسيار عظيم بوده و به همان اندازه كه در سيستم سياست داخلي و خارجي ايران تأثير گذاشته و باعث قطع روابط يا برقراري روابط با برخي دولت‌ها گرديده، به همان اندازه در حوزه اقتصاد و مسائل معيشتي مردم و روابط اجتماعي آنان نيز تأثيرگذار بوده است كه لازم است در هنگام بررسي دست‌آوردها و آثار اين پديده تاريخي، به همه ابعاد داخلي و خارجي آن توجه شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

5. دقت در تعيين زمان وقايع

 

 

 

 

 

همچنين در بسياري مواقع، وقايع سيستم‌هاي تاريخي مختلف علي‌رغم نزديكي به همديگر ممكن است با هم انطباق نداشته باشند، به عنوان نمونه هر چند در 22 بهمن 1375 انقلاب اسلامي رخ داده و دولت شاهنشاهي سقوط كرده است، لكن از لحاظ حقوقي زماني مي‌توان گفت كشور ايران داراي نظام جمهوري اسلامي شده كه قانون اساسي جديد به رأي گذاشته شده و اكثريت ملت (98%) آن را انتخاب كرده‌اند كه در حقيقت اين انتخابات بيان‌گر موافقت مردم با انقلاب اسلامي و دليلي بر همراهي ايشان است؛ در حالي كه اين واقعه در يك فاصله زماني متأخر رخ داده است و به همين دليل برخي از مستشرقان و خاورپژوهان براي تاريخ انقلاب اسلامي برهه‌اي بدون ساختار و نظام ذكر مي‌كنند كه در نگاه آنان تلقي از هرج و مرج شده و ريشه بسياري از حوادث را نيز در آن مي‌بينند (ر.ك: جوزف اس، 1387، ص83-104) لذا توجه به اين نكته ضروري است كه در بيان وقايع و تاريخ‌گذاري آن‌ها دقت لازم به عمل آيد.

 

 

 

 

 

به عنوان مثالي ديگر همچنان در رابطه با زمان آغاز جنگ تحميلي از سوي دو كشور متخاصم (ايران و عراق) اختلاف نظر وجود دارد. كشور عراق مدعي آن است كه جنگ در تاريخ 20 شهريور/ 11 سپتامبر شروع شده وليكن ايران مدعي است كه جنگ اصلي در تاريخ 31 شهريور/ 29 سپتامبر شروع شده و آن چه قبل از آن بوده تنها درگيري‌هاي مرزي كوتاه مدت مي‌باشد و بر اساس قوانين بين المللي جنگ نظامي بين دو كشور محسوب نمي‌شود. (بختياري، 1382، ص 87)

 

 

 

 

 

عدم توجه به اين ملاحظه موجب گرديده برخي از پژوهش‌گران در بررسي اسناد سازمان ملل در رابطه با جنگ ايران و عراق دچار سردرگمي و اشتباه شده و در مواردي قضاوت‌هاي نادرست داشته باشند در حالي كه بنا بر اسنادي كه كشور عراق به سازمان ملل ارائه داده است، به نظر مي‌رسد كشور ايران متجاوز بوده و حملات ابتدائي از طرف ايران صورت گرفته است كه البته بحث از صحت و كذب اين اسناد اكنون در مجال اين مقاله نيست.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

6. تعيين جهت حركت جريان‌هاي تاريخي

 

 

 

 

 

نكته ديگر در رابطه با ملاحظات تاريخي هر پژوهشي اين است كه در جريان‌هاي تاريخي، جهت حركت وجود دارد و چينش آن‌ها هميشه از يك سمت به سمت ديگر است، لذا هميشه يك حركت از گذشته به سمت آينده و برگشت‌ناپذير بوده است. تاريخ دفاع مقدس هميشه با تجاوز ارتش عراق به ايران شروع شده و با پذيرش قطعنامه توسط امام خميني(ره) به پايان رسيده است و اين نكته به محقق كمك مي‌كند تا در تحليل جريان‌هاي تاريخي ابتدا و انتهاي جريان را در يك نگاه كلي ديده و آن را از ديگر جريان‌هاي تاريخي موازي تفكيك كند. البته تعيين زمان ابتدا و انتهاي يك واقعه نيز خود از اوامري است كه امكان دارد بسياري از محققان در رابطه با آن اختلاف نظر داشته باشند. برخي از محققان پذيرش قطع‌نامه را پايان جنگ قلمداد مي‌كنند، برخي ديگر حمله نهايي عراق و منافقين را نيز داخل در واقعه مي‌دانند و برخي ديگر سال‌هاي پاياني دهه 60 را نيز ملحق به واقعه جنگ تحميلي محسوب مي‌كنند.

 

 

 

 

 

روابط علت و معلولي در سيستم‌ها و جريان‌هاي تاريخي نيز جهت‌دار است و هميشه حوادث گذشته در وقايع آينده مؤثر بوده و برعكس آن امكان‌پذير نيست و لذا براي بررسي علل يك واقعه تاريخي لازم است به گذشته آن واقعه نگاه كرده و حوادث گذشته را مورد مطالعه و تأمل قرار دهيم. (پاكتچي، 1385، ص 87)

 

 

 

 

 

پس از بيان اين نكات لازم است متذكر اين نكته نيز بشويم كه برخي از اين موارد هر چند در نگاه اول طبيعي و معمولي جلوه كرده لكن اِعمال آن‌ها در بيان تاريخي وقايع بسيار مشكل است و كساني كه دستي بر قلم داشته و به دنبال تحقيق و پژوهش در مسائل تاريخي مي‌باشند، مي‌دانند كه كمتر كتاب تاريخي مي‌توان يافت كه اين ملاحظات را رعايت كرده باشد و در بيان وقايع پا را از شرح‌حال و توصيف‌انگاري فراتر گذاشته و وارد حيطه تحليل و بيان علل‌ و چرايي وقايع بشود.

 

 

 

 

 

البته ممكن است بر اين سخن اشكال گرفته شود كه وظيفه اوليه يك مورخ دخالت در امور تاريخي و قضاوت در مورد علل و چرايي آن‌ها نمي‌باشد و مورخ صرفاً مي‌بايست به شرح وقايع بپردازد وليكن بايد گفت كه هزاران خط موازي در تاريخ وجود دارد كه يكي از آن‌ها خط دفاع مقدس است و ديگري خط انقلاب اسلامي و يك مورخ نمي‌تواند با اين امور به عنوان قضيه‌اي كه تنها واقع شده‌ و اكنون بايد شرح حالي از آن براي آيندگان نوشت، برخورد كند و در عصر حاضر لازم است كه در كنار شرح وقايع به تحليل نيز پرداخته شود چرا كه حلقه گمشده بسياري از حوادث تاريخي تنها در دست آن عده‌اي مي‌باشد كه با اسناد و مدارك در ارتباط بوده و در حوزه مسائل تاريخي مربوط به آن رشته تخصص دارند.

 

 

 

 

 

اين الزام در حقيقت يكي از ملزومات امروزه پيشرفت و گسترش و در عين حال تخصصي شدن علوم مي‌باشد و مورخيني كه در زمينه جنگ و دفاع مقدس قلم مي‌زنند، شايسته است گوشه چشمي به اين مطلب نيز داشته باشند.

 

 

 

 

 

امروزه گسترش ارتباطات، كثرت محققين و تعدد مراكز علمي اين امكان را فراهم آورده است كه افراد زيادي در داخل و خارج از كشور به تدوين تاريخ اقدام كنند و ضروري است قبل از اين‌كه محققيني در خارج از مرزها به اين امر بپردازند، محققين و مراكز مطالعاتي داخل كشور اهتمام بيشتري نسبت به اين مقطع حساس تاريخي ورزيده و بديهي است هر كس در اين حوزه به موقع اقدام نمايد، مي‌تواند به نحو احسن از خلاء موجود استفاده كند.

 

 

 

 

 

با توجه به آن چه گفته شد اكنون مي‌توان مُدل ملاحظات پژوهش‌هاي تاريخي در حوزه دفاع مقدس را چنين ترسيم كرد:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رويكردهاي مطالعات تاريخي

 

 

 

 

 

به طور كل براي بيان مسائل تاريخي سه روش عمده وجود دارد كه هر كدام ريشه در نوع نگاه خاص به مفهوم تاريخ دارند. در اين قسمت در پي اين مطلب هستيم كه با بيان اين روش‌ها، نقاط قوت و ضعف هر كدام را بيان كرده و در نهايت به اين مهم بپردازيم كه منظور از مطالعات تاريخي دفاع مقدس در معناي واقعي آن كدام است و به چه دليل مؤلفين اين مقاله تأكيد دارند كه مي‌بايست وارد حوزه مطالعات كاربردي و آينده نگرانه تاريخ دفاع مقدس شد. روش‌هاي بيان مسائل تاريخي عبارتند از:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بيان نقلي تاريخ

 

 

 

 

 

روش اوليه و بسيار ساده بيان تاريخي هر واقعه‌اي، ذكر آن چه رخ داده و توصيف و شرح حوادث است. اگر كسي تاريخ را علم به وقايع، حوادث، اوضاع و احوال انسان‌ها بداند، در آن صورت براي علم تاريخ ويژگي‌هاي ذيل را قائل است:

 

 

 

 

 

اولاً؛ يك علم جزئي است كه به يك سلسله امور شخصي و فردي مي‌پردازد نه به كليات و سلسله قواعد و ضوابط تعميم‌پذير و هميشگي. ثانياً؛ يك علم نقلي است و نه عقلي كه بتوان با ملاك‌هاي عقلي ضوابط آن را سنجيد. ثالثاً؛ علم به بودن‌هاست و نه علم به شدن‌ها لذا فقط مي‌توان راجع به آن قضاوت كرد و نه پيش بيني و رابعاً؛ علمي است كه به گذشته تعلق دارد و نه به حال و لذا هدف از بيان آن صرفاً تبيين حوادث و ابهامات گذشته است و مسائل آن هيچ ارتباطي با مسائل فعلي جامعه و آينده ندارند. (ر.ك: صادقي علي آبادي، 1385)

 

 

 

 

 

چنين نگاهي به تاريخ ذاتاً با آن چه مفهوم واقعي تاريخ بيان شد، متفاوت است و لذا اهداف غايي آن را شامل نمي‌شود. در اين نگاه مورخ به راحتي از كنار جريان‌ها و حوادث تاريخي رد شده و فقط به بيان شرح حالي آن‌ها كفايت مي‌كند كه مثلاً در سال 1361 خرمشهر فتح شد و در سال 1364 نيز فاو به تصرف نيروهاي ايراني درآمد در حالي كه مي‌دانيم بين اين دو حادثه تفاوت‌هاي بسياري وجود دارد و هر كدام در شرايطي خاص و به دلايل مختلفي روي داده‌اند هر چند كه از لحاظ نوع عملكرد ظاهري و نظامي يكسان هستند.

 

 

 

 

 

از جمله اشكالاتي كه در بحث روايت‌گري دفاع مقدس نيز وجود دارد، همين اتكاء صرف به روش نقل تاريخي حوادث مي‌باشد كه موجب شده در مقابل چرايي حوادث، جوابي نداشته باشند. اين نگاه به گذشته و تصويرسازي از آن هر چند جزء لازم و ضروري هر نوع پژوهشي است و مي‌بايست محققيني باشند كه مواد خام براي پژوهش‌هاي آتي را فراهم كنند وليكن تنها گام اوليه بوده و به هيچ وجه نبايد به آن اكتفاء كرد. (ر.ك: جاني پور، 1386)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بيان تحليلي تاريخ

 

 

 

 

 

پس از اينكه محقق مطمئن شد كه چگونگي حوادث تاريخي بدون هيچ‌گونه كم و كاستي و با بيان همه جزئيات تدوين و مكتوب شده است، لازم است كه در مرحله بعد به علل وقوع آن‌ها و بيان لايه‌هاي پنهان تاريخ بپردازد چرا كه يكي از مهمترين سؤالات هميشگي در رابطه با مطالعه تاريخ، پرسش از علل وقوع حوادث و به عبارتي چرايي آن‌هاست. البته هر چند اين سؤال نيز خود از منظر تحقيق و پژوهش برمي‌خيزد و براي پاسخ به آن لازم است كه به واسطه روش‌هاي علمي، به تحقيق و پژوهش پرداخت لكن نكته اساسي در اين نوع نگاه به تاريخ، رويكرد گذشته محور آن است.

 

 

 

 

 

در واقع اين نوع بيان مسائل تاريخي را نيز مي‌توان ملحق به نوع اول دانست با اين تفاوت كه در نوع اول به صرف بيان مسائل اكتفا شده وليكن در اين سبك از تاريخ گويي، مورخ به علل، چرايي و در واقع تحليل حوادث نيز مي‌پردازد. پژوهش‌گراني كه در اين دو حوزه قلم مي‌زنند همه از يك وجه مشترك برخوردارند و آن اين كه رويكردي گذشته محور داشته و آن چه براي ايشان مهم است، تبيين چگونگي و چرايي حوادث گذشته  است.

 

 

 

 

 

به عنوان مثال پرداختن به مواردي همچون علل شكست ايران در سال اول جنگ و علل پيروزي در سال دوم و يا اينكه چه اتفاقاتي در صحنه بين‌المللي موجب شد دو بلوك شرق و غرب عليه ايران متحد شوند و مسائلي از اين دست از جمله مباحثي است كه لازم است با رويكرد تحليلي به آن‌ها پرداخته شود. مجموعه كتاب‌هاي «تجزيه و تحليل جنگ ايران و عراق»1  و يا «نقد و بررسي جنگ ايران و عراق»2  كه توسط مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه چاپ شده از نمونه‌هاي بارز اين‌گونه كتب است كه با رويكرد تحليلي به تاريخ دفاع مقدس پرداخته‌اند.

 

 

 

 

 

البته تذكر اين نكته ضروري است كه پرداختن به اين‌گونه مباحث هر چند در جايگاه خود مفيد بوده و بسياري از ابهامات تاريخي را برطرف مي سازد لكن نكته مهم عدم كفايت آنها در راستاي اهداف غايي مطالعات تاريخي است. شاهد بر اين مدعي دغدغه اصلي و تا حدودي نهفته نسل جوان است كه علي‌رغم مطالعه اين دسته از كتب همچنان اين پرسش را مطرح مي‌كنند كه پرداختن به اين حوادث و حتي بيان چرايي و تحليل آنها اكنون چه ضرورتي داشته و چه كاربردي براي زندگي آينده دارد و چه نيازهايي را مرتفع مي‌كند. اين سوال امروزه در ذهن اكثر دانشجويان و علاقه‌مندان به مباحث دفاع مقدس وجود داشته و ذهن‌شان را به خود اختصاص داده است. اين‌كه آيا نيازهاي امروز را مي‌توان به واسطه دست‌آوردهاي جنگ ديروز مرتفع نمود و از آن‌ها بهره‌مند گرديد؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مطالعات كاربردي تاريخ

 

 

 

 

 

در راستاي پاسخ به سؤال مطرح شده و هم‌چنين سؤالات اصلي اين مقاله، ضرورت نوع ديگري از مطالعات تاريخي دفاع مقدس روشن مي‌شود كه در حقيقت مي‌توان از آن به مطالعات كاربردي يا آينده‌نگرانه تعبير كرد. اگر كسي تاريخ را علم به قواعد و سنن حاكم بر زندگي گذشتگان بداند كه از مطالعه، بررسي و تحليل حوادث و وقايع گذشته به دست مي‌آيد، در آن صورت سعي مي‌كند هم‌چون دانش‌مند علوم طبيعي كه در آزمايشگاه خود از مواد اوليه استفاده مي‌كند و آن‌ها را مورد تجزيه و تركيب قرار مي‏دهد تا خاصيت و طبيعت آن‌ها را كشف نمايد و به روابط علي و معلولي‏ آن‌ها پي ‌ببرد، از محتواي مسائل تاريخ‏ نقلي - حوادث و وقايع گذشته - به منزله‌ي مبادي و مقدمات استفاده كرده و قوانين كلي حاكم بر آن‌ها را استنباط نمايد. مورخ به معني دوم در پي كشف‏ طبيعت حوادث تاريخي و روابط علي و معلولي آن‌هاست تا به يك سلسله‏ قواعد و ضوابط عمومي و قابل تعميم به همه‌ي موارد مشابه حال و گذشته دست‏ يابد كه اصطلاحاً به اين تاريخ، تاريخ علمي (تحليلي) گويند. (ر.ك: صادقي علي آبادي، 1385، ص96)

 

 

 

 

 

هر چند موضوع مورد بررسي تاريخ علمي، حوادث و وقايع گذشته است اما مسائل و قواعدي كه استنباط مي‏كند اختصاص به گذشته‏ نداشته و قابل تعميم به حال و آينده است و به اين جهت، مطالعه تاريخ را بسيار سودمند مي‏گرداند و آن را به يكي از منابع معرفت انساني تبديل كرده كه به موجب آن انسان مي‌تواند براي آينده پيش‌بيني كرده و بر آن مسلط شود. (ر.ك: قائدان، 1384، ص70-80)

 

 

 

 

 

از جمله خلاءهاي كه امروزه در زمينه پژوهش‌هاي تاريخي دفاع مقدس با آن مواجه هستيم، مطالعات كاربردي است كه منظور از آن بيان فلسفه تاريخ دفاع مقدس مي‌باشد و سعي دارد از حوادث و وقايع تاريخي، اصول و قواعد كلي حاكم بر اين جريان را استخراج نموده و آن‌ها را به قوانين و سنت‌هاي ثابت و لايتغير تبديل كند كه بتواند راه‌گشاي نسل‌هاي آينده باشد.

 

 

 

 

 

هدف فيلسوف نظري تاريخ اين است كه در رويدادهاي گذشته الگو يا معنايي كلي كشف كند كه وراي حوزه كار متعارف مورخ قرار دارد. پاره‌اي از مسائلي كه وي طرح مي‌كند از اين قرارند: آيا رويدادهاي گذشته نظم عقلاني و طرحي منسجم را آشكار مي‌كنند يا چيزي جز ترتيب و تعاقب صرف رويدادها نيستند؟ آيا تاريخ در خط سير معيني حركت مي‌كند يا در ادوار متوالي تكرار مي‌شود يا بدون نظم و شكل است؟ اگر در خط سير معيني حركت مي‌كند آيا اين سير قهقرايي است يا حاكي از پيشرفت نوع انسان است؟ آيا نيروهايي بيرون از تسلط انسان جهت و سير تاريخ را تعيين مي‌كنند يا انسان؟ آيا بر سير تاريخ قوانيني حاكم است؟ آيا از جريان‌هاي تاريخي مي‌توان چيزي آموخت يا هر موقعيتي يگانه و منحصر به فرد است؟ (صادقي علي آبادي، 1385، ص 96-97)

 

 

 

 

 

به همين دليل سهم عمده مورخ را بايد در آينده جستجو كرد و كوشش مورخ براي رسيدن به واقعيت‌هاي تاريخي و در نهايت نماياندن حقايق تاريخي، كوششي است فرا زماني چرا كه مورخ هم به پرسش‌هاي زمان حال خود پاسخ مي‌دهد و هم پاسخ‌گوي سؤالات آيندگان است. (بهبودي، 1380، ص334)

 

 

 

 

 

به عبارتي ديگر همان‌طور كه فرضيه‌هاي علمي را در آزمايشگاه سنجش مي‌كنند، مي‌توان پديده‌هاي اجتماعي را نيز در آزمايشگاه تاريخ آزموده و به قوانيني كه قابل تعميم به آينده باشند تبديل كرد.

 

 

 

 

 

به عنوان مثال سؤالي كه امروزه ذهن اكثر نسل جوان و حتي مسئولين كشور را به خود مشغول كرده است اين است كه آيا جنگ احتمالي با آمريكا اجتناب‌ناپذير مي‌باشد يا خير؟ از جمله راه‌هاي پاسخ‌گويي به اين سؤال بررسي تاريخي جنگ گذشته با رويكرد استخراج تئوري آغاز جنگ‌ها و تبديل آن به يك مدل جامع است چرا كه بي‌شك هر جنگي بر اساس مدل و فرايند خاصي به وقوع مي‌پيوندد و بر اساس آن مدل اين امكان به دست مي‌آيد كه به پيش‌بيني آينده پرداخت كه اين همان رويكرد كاربردي و بيان فلسفه تاريخي جنگ است.

 

 

 

 

 

آن چه امروزه به عنوان يك خلاء در زمينه مطالعات تاريخي دفاع مقدس به شمار مي‌رود، نبود پژوهش‌هاي روش‌مند و كاربردي در اين حوزه است چرا كه حفظ انقلاب اسلامي و تضمين آينده آن كه مهم‌ترين پيام جنگ تحميلي است، تنها به واسطه اين نوع نگاه به گذشته ميسر است و بي ترديد اين وظيفه‌اي است كه امروزه به‌عهده محققان، دانشجويان و نظام آموزشي كشور مي‌باشد.

 

 

 

 

 

آن چه تاكنون مطرح شد در حقيقت تبيين مفهوم مطالعات تاريخي دفاع مقدس بود چرا كه يكي از مهم‌ترين مشكلات در حوزه پژوهش‌هاي دفاع مقدس، وجود فهم‌هاي متفاوت از عبارات متشابه است. مؤلفين اين مقاله در پي اين بودند كه در ابتدا با بيان تعاريف خاص خود از هر كدام از عبارات فوق، در نهايت به يك جمع بندي منطقي و ارائه مدل مطالعاتي دست يابند كه در پرتو آن بتوان دريچه‌اي جديد به روي محققين و پژوهش‌گران عرصه دفاع مقدس باز كرد. مُدل پيشنهادي براي اين‌گونه مطالعات را مي‌توان چنين تصور نمود:

 

 

 

 

 

ثمرات پرداختن به مطالعات كاربردي تاريخ

 

 

 

 

 

عبرت‌آموزي و رشد جوامع انساني

 

 

 

 

 

عبرت ‌ مايه‌ي رشد جامعه است و اگر عبرت نباشد، جامعه رشد نخواهد كرد و خاصيتش اين است كه به انسان امكان ترقي مي‌دهد. احاديث و روايت‌هاي متعددي از ائمه اطهار (عليهم‌السلام) نقل شده است كه تأكيد بر امر عبرت‌آموزي دارند و اين كه اين عبرت چه ثمراتي را براي انسان به همراه دارد. از آن جمله مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:

 

 

 

 

 

قال رسول الله(ص): «الِاعْتِبَارُ يُفِيدُكَ الرَّشَادَ»1

 

 

 

 

 

قال أميرالمؤمنين(ع): «الِاعْتِبَارُ يَقُودُ إِلَى الرَّشَادِ»،2  «مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ»،3  «إِنَّمَا يَنْظُرُ الْمُؤْمِنُ إِلَى الدُّنْيَا بِعَيْنِ الِاعْتِبَارِ»،4  «الِاعْتِبَارُ مُنْذِرٌ نَاصِح»،5 «اسْتِقَامَةُ الْعَقْلِ صِدْقُ الِاعْتِبَارِ»6  و «فَازَ وَ اللَّهِ عَبْدٌ هَدَاهُ الِاسْتِبْصَارُ وَ صَحَّتْ لَهُ الْأَفْكَارُ وَ أَرْشَدَهُ الِاعْتِبَارُ»7 در حقيقت مي‌توان گفت كه از جمله كاركردهاي عبرت اين است كه موجب رشد و پيشرفت انسان و جامعه بشري شده و همچنين انسان‌ها و جوامع بشري را انحراف، انحطاط، شكست، سقوط و هلاكت باز مي‌دارد: «وَ الِاخْتِبَارِ فِي مَوْضِعِ الْغِنَى»8  چرا كه در عبرت‌ها يك نوع بي‌نيازي از آزمايش وجود دارد تا ديگر نيازمند تكرار اعمال گذشتگان نباشيم. همچنين اين عبرت‌آموزي، نوعي بصيرت و بينش نيز براي انسان حاصل مي‌كند كه به واسطه آن انسان مي‌تواند از عواملي كه موجب شكست مي‌شود، دوري ‌كند. (ر.ك: پورعزت و ياوري، 1385، ص123-130)

 

 

 

 

 

كم‌ترين خاصيت جنگ تحميلي اين بود كه موجب عبرت‌آموزي شد و همگان اين مطلب را متوجه شدند كه اگر آمادگي دفاعي نباشد، ممكن است مورد تعرض قرار بگيريم، اگر در جنگ درست تصميم‌گيري نشود، درست مديريت بحران نشود، درست انسجام ايجاد نشود، وحدت فرماندهي نباشد، فداكاري نباشد، ثبات نباشد، موجب شكست ‌شده و بالعكس اگر اين موارد باشد، پيروزي و نصرت حاصل مي‌شود.

 

 

 

 

 

تفكر راهبردي در ره‌پويي به سمت آينده مطلوب

 

 

 

 

 

ضرورت ديگر در مورد پرداختن به مقوله دفاع مقدس، مسئله عاقبت‌انديشي و توجه به آينده است. توجه به آينده يعني پرداختن به تفكرات استراتژيكي و راهبردي كه مي‌تواند راه‌گشاي مسائل و مشكلات امروزه جامعه باشد.

 

 

 

 

 

بشر از ديرباز مترصّد پيش‌بيني حوادث آينده بوده است. انسان مي‌خواهد آينده را پش‌بيني كند تا با اطمينان به سوي آن گام بردارد. بديهي است كه هر چه اطلاعات و آگاهي او درباره آينده بيش‌تر باشد، از عدم اطمينان، اضطراب و نگراني وي كاسته شده و بر يقينش افزوده مي‌گردد. پيش‌بيني صحيح آينده از آرمان‌هاي ديرپاي دانشمندان و نيل به يقين، مطلوب غايي هر جوينده دانش است؛ در واقع مقاصدي چون پيش‌بيني آينده، نيل به قطعيت و حصول اطمينان، از جمله اهداف مهم كسب علم محسوب مي‌شوند. (پورعزت، 1382، ص15)

 

 

 

 

 

آينده‌پژوهي فعاليت، علم يا هنر شناختن و ارزيابي رخدادهاي ممكن آينده است. آينده‌پژوهي را دانشمندان و پژوهش‌گراني گسترش داده‌اند كه مي‌خواستند دانش را در خدمت حل مسائل بشري به كار گيرند. آينده‌پژوه، حقايق تاريخي و دانش علمي را به كار مي‌گيرد و ارزش‌هاي بشري و تخيل را به آن‌ها مي‌افزايد تا تصاويري از آن‌چه كه در آينده ممكن است به وقوع بپيوندد، خلق كند. آينده‌پژوهي در واقع همان تاريخ است اما تاريخي كه به جاي گذشته، آينده را مي‌كاود. (ملكي فر، 1384، ص14)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتيجه گيري

 

 

 

 

 

بايد گفت كه امروزه شاهد ظهور نوعي گفتمان از مسئله جنگ هستيم كه هر چند جزو تاريخ جنگ نبوده وليكن اكنون در كنار مسائل تاريخي جنگ قرار گرفته و شايد بتوان گفت كه اهميتي بيش‌تر از آن يافته است چرا كه ديگر بازگشت به گذشته و بررسي وقايع گذشته تنها با نگاه كسب اطلاع و آگاهي مدنظر نبوده و اكثر مخاطبين به دنبال تحليل و بيان آثار و نتايج نوع عملكرد گذشتگان در مورد آن واقعه هستند.

 

 

 

 

 

اين مخاطبين بيشتر نسل جوان و دانشجو هستند چون در زمان واقعه حضور نداشته و لذا هنگامي كه در سطح جامعه با مسائلي مواجه مي‌شوند، آن‌ها را ناگزير از آن مي‌كند كه به گذشته خود نگاه كرده و دركي جامع از آن به دست آورند. همچنين از طرفي احساس مي‌كنند كه در آينده نيز با مسائلي مواجه خواهند شد كه آن‌ها را نيازمند استفاده از تجربيات گذشتگان خواهد نمود لذا اين مشاهدات كنوني و احساس نياز در آينده، ايشان را بر آن مي‌دارد كه به سمت مطالعه تاريخ اين واقعه رفته و براي آينده خود و جامعه عاقبت‌انديشي كنند.

 

 

 

 

 

عدم ارائه تحليل مناسب و همچنين عدم نتيجه‌گيري درست از مباحث مطروحه و رها كردن فرد در انباري پر از اطلاعات گنگ و مبهم در بعضي اوقات مي‌تواند بسيار خطرناك تر از عدم ارائه مطلب به يك فرد باشد. اين مسئله در مورد جريان پژوهش‌هاي تاريخي دفاع مقدس كه يك امر قدسي و معنوي بوده و اثرات آن تنها منحصر به فرد و يا گروه خاصي نبوده بلكه يك مسئله ملي و تاريخي است، بسيار حساس‌تر مي‌باشد.

 

 

 

 

 

اين كه حضرت امام(ره) نيز در برخي موارد بياناتي مي فرمودند كه بيان‌گر تفكر عاقبت‌انديشانه ايشان براي آينده بود، نشان از نوع نگاه عبرت‌آموزانه ايشان از حوادث تاريخي دارد چرا كه به فرموده رَسُولُ اللَّهِ(ص): «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ عَزَّوَجَل».1

 

 

 

 

 

البته كسي مي‌تواند عاقبت‌انديش بوده و تفكر راهبردي و استراتژيك داشته باشد كه به اين تهديدات و فرصت‌هاي پيش روي خود توجه كرده و در برنامه ريزي براي آينده خود آنها را لحاظ كند. عاقبت‌انديشي به معناي حركت از فردا به امروز است چرا كه انديشه پيرامون آينده مي‌تواند انسان را به سمت خلق فرصت‌هاي بيشتر و جذب آن‌ها رهنمون ساخته و اين‌گونه است كه تفكر استراتژيكي يا راهبردي شكل مي‌گيرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع: فصلنامه نگين ايران، مقاله 2، دوره 9، شماره 36، بهار 1390، صفحه 9-24  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع و مآخذ:

 

 

 

 

 

1. قرآن مجيد، ترجمه مكارم شيرازي، ناصر، دارالقرآن الكريم، قم، 1373

 

 

 

 

 

2. نهج البلاغه، نسخه دكتر صبحي صالح، ترجمه محمد دشتي، مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمؤمنين، مشهد، انتشارات سنبله، 1386

 

 

 

 

 

3. ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه في التاريخ، ترجمه محمد پروين ‌گنابادي، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ هشتم، 1375

 

 

 

 

 

4. افتخاري، اصغر، دو چهره قدرت نرم، مجموعه مقالات همايش قدرت نرم و بسيج، پژوهشكده مطالعات و تحقيقات بسيج، 1386

 

 

 

 

 

5. باقرزاده، ميرفيصل، گفتگو درباره رويكرد تاريخي به جنگ، فصلنامه مطالعات جنگ ايران و عراق (نگين ايران)، تهران، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه، سال چهارم، شماره سيزدهم، تابستان 1384

 

 

 

 

 

6. بختياري، مسعود، عمليات بيت المقدس، تهران، هيأت معارف جنگ شهيد صياد شيرازي، 1382

 

 

 

 

 

7. بهبودي، هدايت الله، موانع تاريخ نگاري جنگ، نام آورد (بيست مقاله درباره ادبيات، تاريخ و فرهنگ دفاع مقدس، به اهتمام عليرضا كمري، انتشارات حوزه هنري، 1380

 

 

 

 

 

8. پاكتچي، احمد، تاريخ حديث، تهران، مركز تحقيقات دانشگاه امام صادق، 1386

 

 

 

 

 

9. پاكتچي، احمد، روش تحقيق عمومي، تهران، مركز تحقيقات دانشگاه امام صادق، 1385

 

 

 

 

 

10. پورعزت، علي اصغر و ياوري، وحيد، شناسايي مباني و شاخص‌هاي پايدار تدوين چشم انداز فرهنگي كشور بر اساس تحليل منطقي نهج البلاغه و قانون اساسي ج.ا.ا، دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1385

 

 

 

 

 

11. پورعزت، علي اصغر، تصويرپردازي از آينده، استراتژي اقدام در سيستم‌هاي اجتماعي، سخن سمت، شماره10؛ سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاه‌ها، تابستان 1382

 

 

 

 

 

12. جاني‌پور، محمد، ملاحظاتي بر آسيب شناسي روايت دفاع مقدس، فصلنامه مطالعات جنگ ايران و عراق (نگين ايران)، شماره 21، 1386

 

 

 

 

 

13. جلالي فراهاني، محسن، جنگ تحميلي و نظريه انسجام دروني ملي، فصلنامه فرهنگ پايداري، پيش شماره، بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس، 1377

 

 

 

 

 

14. جمشيدي، فرانك، آسيب شناسي تاريخ نگاري جنگ، فصلنامه مطالعات جنگ ايران و عراق (نگين ايران)، تهران، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه، سال چهارم، شماره سيزدهم، تابستان 1384

 

 

 

 

 

15. جوزف اس، ناي، قدرت نرم، ترجمه محسن روحاني و مهدي ذوالفقاري، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق، 1387

 

 

 

 

 

16. خميني، روح الله، صحيفه نور، تهران، موسسه حفظ و نشر آثار امام خميني، 1382

 

 

 

 

 

17. رشيد، غلامعلي، نظريه پردازي جنگ تحميلي، راهبرد پژوهش، تهران، بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس، چاپ دوم، 1386

 

 

 

 

 

18. رضايي، محسن، تاريخ تحليلي دفاع مقدس (جزوات آموزشي مجموعه علمي فرهنگي راويان نور)، به اهتمام محمد جاني‌پور، 1386

 

 

 

 

 

19. صادقي علي آبادي، مسعود، دو معناي فلسفه تاريخ، فصلنامه پژوهشي دانشگاه امام صادق، شماره29، بهار1385

 

 

 

 

 

20. صدوق، محمّد بن على بن بابويه، من لا يحضره الفقيه،‏ دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه، قم، چاپ دوم، 1413ق

 

 

 

 

 

21. قائدان، اصغر، تاريخ نگاري جنگ در عصر اسلامي، فصلنامه مطالعات جنگ ايران و عراق (نگين ايران)، تهران، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه، سال چهارم، شماره سيزدهم، تابستان 1384

 

 

 

 

 

22. كمري، عليرضا، فراشدن از تبليغ تا تبيين در تاريخ نگاري جنگ، فصلنامه مطالعات جنگ ايران و عراق (نگين ايران)، تهران، مركز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه، سال چهارم، شماره سيزدهم، تابستان 1384

 

 

 

 

 

23. كلينى، ابو جعفر محمد بن يعقوب، الكافي‏، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم‏، 1407ق

 

 

 

 

 

24. مجلسى دوم، مولى محمد باقر بن مولى محمد تقى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (عليهم السلام)،‏  دار الكتب الإسلامية، چاپ سوم، تهران 1412ق

 

 

 

 

 

25. ملكي فر، عقيل، الفباي آينده پژوهي، تهران، انديشكده صنعت و فناوري، در دست انتشار

 

 

 

 

 

26. ولايتي، علي اكبر، تاريخ سياسي جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران، تهران، انتشارات بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس، 1378

 

 


با سلام جهت استفاده از مطالب صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيد و لطفاً لينك ما را در وبلاگ يا وبسايت خود قرار دهيد و به دوستان خود معرفي نماييد باتشكر - مديريت وبلاگ

معلم كلاس ششم

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : چهار شنبه 12 آذر 1393برچسب:, | 8:5 | نویسنده : محمد ابراهيم پاشا |